هر کس چهل روز برای خدا اخلاص ورزد، حلال خورد و روزش را روزه بدارد و شبش را به عبادت بایستد، خداوند چشمه های حکمت را از دلش بر زبانش جاریکند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :11
بازدید دیروز :3
کل بازدید :64488
تعداد کل یاداشته ها : 208
04/1/11
6:56 ص

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی و نجوا کشید

گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید

گفتمش از غربت ومظلومی و محنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طاها کشید

گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم
گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید
فرستنده : محمد بنده خدای تعالی   سه شنبه 4/4/92
محمد بنده خدای تعالی
درولادت امام عصر (صاحب الزمان ) مهدی قائم (عج...)
عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان --

مژده زمیلاد شه بحر وبر قائم دین ، حجت اثنی عشر

مظهر الطاف حی داد گر نورمبین وارث خیرالبشر

سبط نبی پادشه انس وجان باد مبارک به همه شیعیان --

مژده که بر جسم جهان جان رسید جان جهان حاکم فرمان رسید

حجت حق قاطع برهان رسید هادی دین ،حامی قرآن رسید

شبل علی خسرو کون ومکان باد مبارک به همه شیعیان--

مژده که شد قدرت حق آشکار گشت عیان مظهر پروردگار

جامع الاسرار شه ذوالوقار حجت حق خاتمه ی هشت وچار

سیف خدا رایت امن وامان باد مبارک به همه شیعیان ---

مزده که میلاد شه عالم است عید سعید ولی اعظم است

مولد سبط نبی اکرم است آنکه بخوبان جهان خاتم است

حجت حق سید صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان --

بنقل از دیوان آذر خراسانی -ص 145 -انتشارات طوس مشهد -چاپ 1382 هجری قمری -اثر طبع مرحوم حاج سید غلامرضا آذر خراسانی سرخسی --

عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است
عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است
حامی دین پیغمبر آمد از قدومش منور جهان است شادی از چشم نرجس عیان است ---

بوی گل می وزد از گلستان بلبل از شوق گل نغمه خوان است

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک--- از پی آن روزهای پر غم ودرد ومحنت رخ نما ای آفتاب روشنی بخش ، ای ذره پرور

ای رخت مظهر حسن داور ازتو عدل الهی میسر

ریشه ی ظالمان را برانداز حاجت بیدلان رابر آور مقدمت ای خسرو خوبان مبارک --- عید میلاد توبر همه ایران مبارک

چشم ما بوده دایم براهت تانمایی رخ همچو ماهت

بر کشی آن دم تیغ دوسر را بنگر این امت بی پناهت

در مسیرت بود نهضت ما قلب پاکت به عرضم گواه است

پای کن در رکاب سعادت سان ببین لشکر واین سپاهت

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک عید میلادتو بر همه ایران مبارک

ریشه ی کشور آشنایی زآشنایان مفرما جدایی

ای خوش آن دم که از کوی جانان برقع ازروی ماهت گشایی

عقده های گره خورده در دل با شکر خنده از دل زدایی

هم قبول از حقیقت زاحسان شعر نا قابلش را نمایی

باغبانا جشن پیروزی بپا کن از خزان تشنگی مارا رها کن

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک عید میلاد تو بر همه ایران مبارک *

*-صص 119-120-کتاب سرود های امام مهدی -انتشارات قلم -قم-گرد آورنده حسین حقجو
فرستنده : محمد بنده خدای تعالی   چهارشنبه 29/3/92
محمد بنده خدای تعالی
عید سعید شه صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان --

مژده زمیلاد شه بحر وبر قائم دین ، حجت اثنی عشر

مظهر الطاف حی داد گر نورمبین وارث خیرالبشر

سبط نبی پادشه انس وجان باد مبارک به همه شیعیان --

مژده که بر جسم جهان جان رسید جان جهان حاکم فرمان رسید

حجت حق قاطع برهان رسید هادی دین ،حامی قرآن رسید

شبل علی خسرو کون ومکان باد مبارک به همه شیعیان--

مژده که شد قدرت حق آشکار گشت عیان مظهر پروردگار

جامع الاسرار شه ذوالوقار حجت حق خاتمه ی هشت وچار

سیف خدا رایت امن وامان باد مبارک به همه شیعیان ---

مزده که میلاد شه عالم است عید سعید ولی اعظم است

مولد سبط نبی اکرم است آنکه بخوبان جهان خاتم است

حجت حق سید صاحب زمان باد مبارک به همه شیعیان --

بنقل از دیوان آذر خراسانی -ص 145 -انتشارات طوس مشهد -چاپ 1382 هجری قمری -اثر طبع مرحوم حاج سید غلامرضا آذر خراسانی سرخسی --
عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است
عید میلاد صاحب زمان است نوبت شادی شیعیان است

حامی دین پیغمبر آمد از قدومش منور جهان است شادی از چشم نرجس عیان است ---

بوی گل می وزد از گلستان بلبل از شوق گل نغمه خوان است

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک--- از پی آن روزهای پر غم ودرد ومحنت رخ نما ای آفتاب روشنی بخش ، ای ذره پرور

ای رخت مظهر حسن داور ازتو عدل الهی میسر

ریشه ی ظالمان را برانداز حاجت بیدلان رابر آور مقدمت ای خسرو خوبان مبارک --- عید میلاد توبر همه ایران مبارک

چشم ما بوده دایم براهت تانمایی رخ همچو ماهت

بر کشی آن دم تیغ دوسر را بنگر این امت بی پناهت

در مسیرت بود نهضت ما قلب پاکت به عرضم گواه است

پای کن در رکاب سعادت سان ببین لشکر واین سپاهت

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک عید میلادتو بر همه ایران مبارک

ریشه ی کشور آشنایی زآشنایان مفرما جدایی

ای خوش آن دم که از کوی جانان برقع ازروی ماهت گشایی

عقده های گره خورده در دل با شکر خنده از دل زدایی

هم قبول از حقیقت زاحسان شعر نا قابلش را نمایی

باغبانا جشن پیروزی بپا کن از خزان تشنگی مارا رها کن

مقدمت ای خسرو خوبان مبارک عید میلاد تو بر همه ایران مبارک

  
  
امام حسین (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علی (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع )مامت و رهبری شیعیان به حسن بن علی (ع )، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسین (ع ) که دست پرورد وحی محمدی و ولایت علوی بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتی بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید، امام حسین (ع ) شریک رنجهای برادر بود و چون می دانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین معاویه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویی  نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوی  معاویه بشکند و سزای ناهنجاریش را به کنارش بگذارد، ولی امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشی فراخواند، امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه (15) برآمد، و با بیانی رسا و کوبنده خاموشش ساخت .
  
  
امام حسین (ع ) در زمان معاویه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن علی (ع ) امامت و رهبری شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبری جامعه گردید. امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده ، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی  و قوانین خداوند است ، و از این حکومت پوشالی مخرب به سختی رنج می برد، ولی نمی توانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامی پایین بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعی مشابه او داشت .
امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حرکت مفیدی به قتلش می رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه ساخت که اگر برمی خاست ، پیش از اقدام به دسیسه کشته می شد، و از این کشته شدن هیچ نتیجه ای گرفته نمی شد.
بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفتهای بزرگ نیفراخت ، جز آن که گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود. و در تمام طول مدتی  که معاویه از مردم برای ولایت عهدی یزید، بیعت می گرفت ، حسین به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولی عهدی او را نپذیرفت و حتی گاهی  (16) سخنانی  تند به معاویه گفت و یا نامه ای کوبنده برای او نوشت .

معاویه هم در بیعت گرفتن برای یزید، به او اصراری نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...

21/3/92::: 5:46 ع
نظر(یک)
  
  
زندگینامه امام حسین (ع)
 

دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (2) (س ) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (5) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. (4)برای  موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .
و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای  کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او (6) فرزندش به عنوان عقیقه (7) نقره صدقه داد.

  
  

سوره 78. نبأ آیه 1-5
آیه
عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ
الَّذِى هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ
کَلَّا سَیَعْلَمُونَ
ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ‏
ترجمه
درباره چه از یکدیگر مى‏پرسند؟
 از خبر بزرگ.
همان که ایشان در باره آن اختلاف دارند.
چنین نیست؛ زود است که بدانند.
باز چنین نیست؛ زود است که بدانند.
نکته ها
واژه «نبأ» به معناى خبرِ مهم و حتمى است که از آیات بعد فهمیده مى‏شود مراد از آن خبر برپاشدن قیامت و رستاخیز است.
در روایات، حضرت على‏علیه السلام به عنوان یکى از مصادیقِ «نبأ عظیم» معرّفى شده است.(1)
درباره معاد، کفار چند گروهند: «الذى هم فیه مختلفون» بعضى آنرا محال و برخى بعید دانسته و برخى تردید مى‏ورزند و برخى دیگر لجاجت مى‏کنند.
سؤال، گاهى براى فهمیدن مطلب است که مورد تأیید و تأکید قرآن است، چنانکه مى‏فرماید: «فسئلوا اهل الذکر»(2) امّا گاهى سؤال، براى ایجاد تشکیک و تردید در ذهن دیگران است، آنهم در امور قطعى و حتمى مانند وقوع قیامت که قرآن در این آیات، آن را مورد مذمّت قرار مى‏دهد.

1) تفسیر نورالثقلین.
2) نحل، 43.
پیام ها
 1- شروع سخن با طرح سؤال، در تأثیر کلام مؤثّر است. «عمّ یتساءلون»
 2- تشکیک در قیامت، کار کافران است. «یتساءلون عن النبأ العظیم»
 3- اگر سوال طبیعى بود باید جواب داد: «یسئلونک ... قل» ولى اگر شیطنت بود. برخورد لازم است. «کلا سیعلمون»
 4- در برابر طعنه و کنایه به مقدّسات و باورهاى قطعى، با قاطعیّت باید سخن گفت. «کلاّ»
 5 - در برابر تردید، باید حرف حق را تکرار کرد.  «کلاّ سیعلمون...کلاّ سیعلمون»
 6- قیامت دورنیست. «سیعلمون» (حرف سین رمز نزدیک بودن است)
 7- قیامت، روز کشف حقائق است. «سیعلمون»
توضیحات
  سیماى سوره نبأ
 این سوره چهل آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
 نام سوره برگرفته از آیه دوم است که از قیامت، به «نبأعظیم» یعنى خبر بزرگ یاد مى‏کند.
 آیات این سوره با استدلال به نظام حکیمانه حاکم بر طبیعت، برپایى قیامت براى اجراى نظام پاداش و کیفر را لازمه حکمت الهى شمرده و هستى انسان بدون آن را عبث و بیهوده مى‏داند.
 ادامه سوره گوشه‏اى از عذاب سخت طغیان‏گران و نعمت‏هاى بهشتیان را بیان مى‏دارد و با هشدار شدید به کافران پایان مى‏پذیرد.

  
  

سوره 79. نازعات آیه 1-5
آیه
وَ النَّازِعَاتِ غَرْقاً
وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطاً
وَ السَّابِحَاتِ سَبْحاً
فَالسَّابِقَاتِ سَبْقاً
فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً
ترجمه
سوگند به فرشتگانى که جان (کافران) را به سختى مى‏گیرند.
سوگند به فرشتگانى که جان (مؤمنان) را به آسانى و نشاط مى‏گیرند.
سوگند به فرشتگانى که (در انجام فرمان الهى) به سرعت شناورند.
 و(در انجام مأموریّت) بر یکدیگر سبقت گیرند.
و امور (بندگان) را تدبیر کنند.
نکته ها
«نزع» به معناى جدا کردن با کندن و کشیدن است. «غرق» و «اغراق» به معناى شدت است. «نشط» به معناى گشودن گره است و نشاط یعنى آنکه عقده‏هاى روحى باز شوند. بر خلاف بعضى انسان‏ها که نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است، فرشتگان الهى در انجام مأموریّت‏ها با نشاط هستند. «ناشط» به کسى گویند که کارى را با رغبت انجام مى‏دهد. همچنین این کلمه، در مورد کسى که سطل آب را از چاه بیرون مى‏کشد، گفته مى‏شود، گویا فرشتگان جان مؤمنان را به آرامى بیرون مى‏کشند.(9)
«نازعات» و «ناشطات» در واقع دو وصف براى طایفه‏اى از فرشتگان است و چون کلمه «طائفة» مؤنث است این صفات نیز مؤنث آمده است.
«سابحات» از «سبح» به معناى حرکت سریع در آب یا هواست. اشاره به اینکه فرشتگان در انجام مأموریّت‏هاى الهى سریع و چابک هستند.
به فرموده حضرت على‏علیه السلام، فرشتگان با آرامى و رفاقت جان مؤمنین را مى‏گیرند. «یقبضون ارواح المومنین یسلّونها سلاً رفیقا»(10)
سوگند خداوند به فرشتگان، هم نشانه اهمیّت و جایگاه فرشتگان در نظام هستى است و هم اهمیّت امرى که برایش سوگند یاد شده است.
ممکن است پنج صفتى که در این آیات آمده، براى پنج گروه فرشته باشد و ممکن است براى یک گروه باشد، به این معنا که به محض صدور فرمان از جا کنده و با نشاط پیگیرى و با سرعت حرکت مى‏کنند و از یکدیگر سبقت مى‏گیرند تا فرمان را مدبّرانه انجام دهند.(11)

9) تفسیر راهنما.
10) تفسیر نورالثقلین.
11) تفسیر المیزان.
پیام ها
 1- هر کس دل بسته‏تر به مادیات باشد، دل کندنش از آن سخت‏تر خواهد بود. «والنازعات غرقا»
 2- لحظه مرگ، آغاز پاداش و کیفر است. «غرقا، نشطا»
 3- هردسته از فرشتگان مأمور کارى مخصوص‏اند.«النازعات، الناشطات، السابحات»
 4- نشاط داشتن در انجام مأموریّت یک ارزش است. «والناشطات نشطا»
 5 - تمام هستى میدان کار فرشتگان است. «والسابحات سبحاً»
 6- فرشتگان در انجام مأموریّت الهى بر یکدیگر سبقت مى‏گیرند. «فالسابقات»
 7- فرشتگان، کار خود را به نحو احسن انجام مى‏دهند. «غرقا، نشطاً، سبحاً، سبقاً»
 8 - با اینکه تدبیر هستى با خداست: «یدبّر الامر»(12) ولى خداوند به فرشتگان نیز اجازه تدبیر داده است. «فالمدبّرات امرا»
 9- فرشتگان در اداره و تدبیر مهارت لازم را دارند. «فالمدبّرات امرا»
 10- تدبیر و مدیریّت امور، نیازمند نشاط و سبقت و چابکى است. «الناشطات، السابحات، السابقات، المدبّرات»
 11- نظام هستى تصادف نیست، بر اساس تدبیر است. «فالمدبّرات...»
 12- تدبیر ارزشى است که به خاطر آن مى‏توان سوگند یاد کرد. «فالمدبّرات امراً»

12) یونس، 3.
توضیحات
سیماى سوره نازعات‏
 این سوره چهل و شش آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
 نام سوره، برگرفته از آیه اول است و به معناى فرشتگانِ گیرنده جان مى‏باشد.
 همانند دیگر سوره‏هاى مکّى و سوره نبأ که پیش از آن آمده بود، موضوع قیامت و معاد، محور مطالب این سوره است.
 از آنجا که گرفتن جان مؤمنان و کافران و تدبیر امور همه بندگان بر عهده فرشتگان است، این سوره با سوگند به انواع فرشتگان آغاز مى‏شود.
 بیان گوشه‏اى از ماجراى حضرت موسى و فرعون و طغیان و سرکشى او در برابر حق، که مجازات سخت الهى را در دنیا براى او بدنبال آورد، مقدّمه‏اى است براى بیان یک اصل کلّى که طغیان و دنیاپرستى انسان را به دوزخ مى‏کشاند، در حالى که مبارزه با هواهاى نفسانى و پروا در برابر پروردگار، انسان را به بهشت سعادت رهنمون مى‏سازد.

  
  

سوره 80. عبس آیه 1-10
آیه
عَبَسَ وَ تَوَلَّى‏
أَن جَآءَهُ الْأَعْمَى‏
وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى‏
أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّکْرَى‏
أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى‏
فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى‏
وَ مَا عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّى‏
وَ أَمَّا مَن جَآءَکَ یَسْعَى‏
وَهُوَ یَخْشَى‏
فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى‏
ترجمه
چهره درهم کشید و روى بر تافت.
از اینکه نابینایى به سراغ او آمد.
و تو چه دانى، شاید او در پى پاکى و پارسایى باشد.
یا پند گیرد و آن پند سودش بخشد.
امّا کسى که خود را بى‏نیاز مى‏بیند.
پس تو به او مى‏پردازى.
با آنکه اگر پاک نگردد، بر تو چیزى نیست.
و امّا کسى که شتابان نزد تو آمد،
در حالى که از خدا مى‏ترسد،
تو از  او تغافل مى‏کنى و به دیگرى مى‏پردازى.
نکته ها
 بر اساس روایات اهل سنّت، شخصى به نام عبداللّه بن امّ مکتوم که فردى نابینا بود، به مجلس پیامبر وارد شد، در حالى که آن حضرت با بزرگان قریش همچون ابوجهل و عُتبه جلسه داشت و آنان را به اسلام دعوت مى‏کرد. او که نابینا بود و حاضران را نمى‏دید، مکرّر از پیامبر مى‏خواست که قرآن بخواند تا او حفظ کند.
لذا نوعى کراهت و ناراحتى در چهره آن حضرت ظاهر شد. در اینجا بود که آیات اولیه سوره عبس نازل شد و آن حضرت را مورد عتاب و سرزنش قرار داد.
البتّه در آیات مورد بحث، دلالت روشنى بر اینکه شخص عبوس کننده، پیامبر بوده است وجود ندارد و روایات اهل سنّت، آن را مطرح کرده است. امّا در روایتى که از امام صادق‏علیه السلام رسیده، این آیات در شأن مردى از بنى امیّه نازل شده که در محضر پیامبر بوده و به هنگام ورود ابن مکتوم،  چهره درهم کشید و روى بگرداند.(21)
مرحوم سیّد مرتضى در کتاب متشابه القرآن، روایات اهل سنّت را مردود دانسته و با استناد به دیگر آیات قرآن مى‏فرماید:
خداوند اخلاق پیامبر را ستوده و درباره او فرموده است: «انّک لعلى خلق عظیم»(22) تو داراى خلق نیکو و بزرگوارانه هستى ودر دو مورد آن حضرت را به تواضع در برابر مؤمنان سفارش نموده است: «واخفض جناحک للمؤمنین»(23)، «واخفض جناحک لمن اتّبعک من المؤمنین»(24)
علاوه بر آنکه اگر پیامبر چنین اخلاقى داشت، بر اساس آیات دیگر قرآن، اصولاً در تبلیغ توفیقى نداشت. چنانکه خداوند خطاب به پیامبرش مى‏فرماید: «لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک»(25) اگر تندخو و خشن بودى، مردم از اطراف تو پراکنده مى‏شدند.
ده آیه انتقاد به خاطر چهره درهم کشیدن و عبوس کردن در برابر نابینایى که براى او خنده و ترشرویى فرقى ندارد، نشان دهنده حساسیت اسلام در برخورد با طبقه محروم است.
مراد از «مَن إستغنى» یا بى‏نیازى مالى است که باعث مى‏شود شخص خود را برتر از دیگران بداند و یا بى‏نیازى از ارشاد و هدایت است که شخص، دیگران را گمراه و منحرف ببیند. البتّه جمع میان هردو نیز ممکن است، یعنى شخص در اثر ثروت زیاد، گرفتار غرور شده و به سخن حق دیگران گوش فراندهد.

21) تفسیر المیزان.
22) قلم، 4.
23) حجر، 88.
24) شعراء، 215.
25) آل‏عمران، 159.
پیام ها
 1- نقص عضو نشانه نقص شخصیّت نیست. (احترام نابینایان و معلولین و افراد ناقص الخلقه لازم است.) «عبس و تولّى أن جائه الاعمى»
 2- ارزش اخلاق به خاطر کمال ذاتى آن است، نه خوشایند دیگران. (نابینا که عبوس کننده را نمى‏بیند تا شاد یا ناراحت شود.) «عبس و تولّى أن جائه الاعمى»
 3- اسلام با روحیه استکبار و تحقیر دیگران مخالف است. «ما یدریک لعلّه یزّکى»
 4- به ظاهر افراد نمى‏توان قضاوت کرد. (گاهى نابینا، از افرا بینا طالب‏تر است) «الاعمى... لعلّه یزکّى‏»
 5 - میزان پذیرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پیامبر، گروهى تزکیه مى‏شوند و گروهى در حدّ تذکّر سود مى‏برند. «یزّکّى او یذکّر»
 6- تذکّر دادن، بى نتیجه نیست و اثر خود را مى‏گذارد. «یذّکر فتنفعه الذکرى‏»
 7- اصل، ایمان انسان‏هاست نه ثروت و سرمایه آنها. «امّا من استغنى امّا من... یخشى»
 8 - پیامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان. «و ما علیک ألاّ یزکّى‏»
 9- احساس بى‏نیازى محکوم است. جمله «امّا من استغنى» در مقام انتقاد است.
 10- احساس بى‏نیازى و خود را کامل و بى نیاز دانستن، سبب محروم شدن از تزکیه است. «من استغنى‏... اَلاّ یزکّى‏»
 11- طبقه محروم با سرعت به سراغ اسلام مى‏آیند. «جاءک یسعى‏»
 12- خشیت درونى با تلاش و حرکت بیرونى باید توأم باشد. «یسعى‏ و هو یخشى‏»
 13- راه خودسازى، درک محضر پیامبر و یا استاد ربّانى است. «جاءک یسعى‏»
 14- در شیوه تبلیغ برخورد دوگانه با فقیر و غنى جایز نیست. «فانت له تصدّى‏ - فانت عنه تلهّى‏»
توضیحات
سیماى سوره عَبس‏
 این سوره چهل و دو آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
 نام سوره از اولین آیه گرفته شده و به معناى چهره درهم کشیدن است.
 گرچه شأن نزول آیات اولیه این سوره، برخورد نامناسبى است که با یک فرد نابینا صورت گرفته، امّا محور مطالب آن، همانند دیگر سوره‏هاى مکّى، معاد و حوادث تکان دهنده قیامت و سرنوشتِ مؤمنان و کافران در آن روز است.
 بیان گوشه‏اى از نعمت‏هاى خداوند به انسان و کفران و ناسپاسى او در برابر این نعمت‏ها، بخشى دیگر از آیات این سوره را تشکیل مى‏دهد.

  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >