آنگاه که آسمان شکافته شود. و پروردگارش را فرمان برد که چنین سزاوار است. و آنگاه که زمین هموار شود. و آنچه در آن است بیرون اندازد و خالى گردد. و به فرمان پروردگارش گوش سپرد که چنین سزد.
نکته ها
«انشقاق» به معناى شکافته شدن است. حضرت على علیه السلام فرمودند: «تنشق السماء من المجرة»(19) یعنى آسمان از طریق کهکشان از هم گسیخته شود. «أذِنت» از «اُذُن» به معناى حرف شنوى و «حُقَّتْ» یعنى شایسته وسزاوار و حقّش این بود. در قیامت آنچه در دل زمین است ،از مردگان و گنجها و... به بیرون پرتاب مىشود. چنانکه در سوره زلزال مىفرماید: «اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها...»19) تفسیر درّالمنثور.
پیام ها
1- در آستانه قیامت، آسمانهاى استوار و محکم «سبعاً شداداً»(20) شکافته مىشوند. «اذا السماء انشقت» 2- هستى گوش به فرمان و تسلیم خداوند است. «اذنت لربّها» (این جمله درباره آسمان و زمین هر دو آمده است.) 3- طبیعت نوعى شعور دارد که فرمانپذیر خداوند است. «اذنت لربّها» 4- تسلیم خدا شدن، تنها تسلیم شدنى است که شایسته و سزاوار است. «حُقّت» 5 - در آستانه قیامت، زمین چنان دگرگون مىشود که تمام ناهموارىهاى آن از میان رفته و سطحى گسترده و هموار مىشود. «اذا الارض مدّت»20) نبأ، 12.
توضیحات
سیماى سوره انشقاق این سوره بیست و پنج آیه دارد و در مکّه نازل شده است. نام سوره برگرفته از آیه اول و به معناى شکافته شدن است. همانند دیگر سورههاى مکّى، محور مباحث این سوره، موضوع معاد و قیامت است. از هم پاشیدن نظام موجود هستى و به هم خوردن نظم زمین و آسمان، خبر از برپاشدن قیامت و برقرار شدن نظامى دیگر در عالم مىدهد. تلاش و کوشش انسان، در قیامت به بار مىنشیند و کارنامه عمل پاکان و ناپاکان به دست آنان داده مىشود تا بر اساس آن به پاداش یا کیفر برسند و این سنّت پروردگار در طول تاریخ است و همه بر آن اساس محاسبه مىشوند. در روایات آمده است، تلاوت همراه با تدبّر آیات این سوره، انسان را از اینکه نامه عملش به دست چپش داده شود، حفظ کرده و درامان مىدارد.(18)18) تفسیر نورالثقلین.
سوگند به آسمان و ستاره طارق. و تو چه دانى که طارق چیست؟ ستارهاى است درخشنده. (به اینها سوگند که) هیچ کس نیست مگر آنکه بر او نگهبانى است. پس انسان بنگرد که از چه آفریده شده است. از آبى جهنده آفریده شده است. که از بین کمر و سینه بیرون مىآید. همانا او بر باز گرداندنش تواناست. روزى که اسرار آشکار شود. پس براى انسان، هیچ قدرتى (از درون) و یاورى (از بیرون) نیست.
نکته ها
«طارق» به معناى کسى است که در شب وارد شود و در را بکوبد. «طَرق» کوبیدن و «مِطرقة» وسیله کوبیدن است و «طریق» به راه گفته مىشود، زیرا زیر پا کوبیده مىشود. «ثاقب» به معناى سوراخ کردن است، گویا این ستاره با نور خود تاریکى شب را سوراخ مىکند. «صُلب» به معناى محکم و مراد از آن، ستون فقرات پشت است و «ترائب» به استخوانهاى سینه گفته مىشود. «تُبلى» از «بلوى» به معناى آزمایش است که عامل آشکار شدن حقیقتهاست. طبق روایتى از امام صادق علیه السلام مراد از طارق، ستاره زُحَل است که ستاره امیرالمؤمنین و اوصیاى اوست.(34) اشعث بن قیس که از منافقان بود، شبانه حلوایى براى حضرت على علیه السلام آورد و در خانه را زد تا با هدیه حلواى شب، در روز مرتکب خلافى شود. حضرت، نام او را که شبانه در خانهاش را کوبید، طارق نامید.(35) مشابه آیه 4 این سوره را در سوره انفطار مىخوانیم: «و انّ علیکم لحافظین کراماً کاتبین یعلمون ما تفعلون» بر شما نگهبانانى گماشته شده که بزرگوارانه، بدون کینه و سوء ظنّ، کارهاى شما را مىنویسند و آنچه انجام مىدهید مىدانند.34) تفسیر برهان. 35) نهجالبلاغه، خطبه 224 .
پیام ها
1- انسان و تمام کارهاى او تحت حفاظت فرشتگان الهى است. (هم ثبت اعمال و هم حفظ از حوادث) «ان کلّ نفس لمّا علیها حافظ» 2- چگونگى تولّد فرزند، از انعقاد نطفه تا خروج از شکم مادر، باید مورد مطالعه و دقّت قرار گیرد که هم زمینه خداشناسى است و هم معادشناسى. «فلینظر الانسان ممّ خلق...» 3- انسان به خاطر دارا بودن عقل و علم و استعداد باید در آفرینش خود دقت کند. «فلینظر الانسان» 4- توجّه به آفرینش انسان، زمینه ایمان به معاد است. «على رجعه لقادر» 5 - معاد جسمانى است و جسم انسان در قیامت دوباره زنده مىشود. «رجعه»
توضیحات
سیماى سوره طارق این سوره، هفده آیه دارد و در مکّه نازل شده است. نام سوره برگرفته از آیه اول است و به معناى کوبنده مىباشد. محور مطالب این سوره دو چیز است: یکى هشدار نسبت به معاد و دیگرى نعمت قرآن و جایگاه والاى آن. توجّه دادن انسان به منشأ وجودىاش که آبى پست و ناچیز بوده است، زمینه پذیرش قدرت لایزال الهى بر آفرینش دوباره انسان و حضور او در دادگاه رسواگر قیامت را فراهم مىآورد و اینها همه برگرفته از وحى صادق آسمان است که مخالفان آن را شوخى مىپندارند، در حالى که قطعى و حتمى است و هرچه کافران علیه آن توطئه کنند، به خودشان بازمىگردد.
سوگند به آسمان که داراى برجهاى بسیار است. به روز موعود سوگند. به شاهد و مشهود سوگند. مرگ بر صاحبان گودال (پر آتش). همان آتش پر هیزم. آنگاه که آنان بالاى آن نشسته بودند. و تماشاگر شکنجهاى بودند که نسبت به مؤمنان روا مىداشتند. آنان هیچ ایرادى به مؤمنان نداشتند، جز آنکه به خداى عزیز و حمید ایمان آورده بودند. آن که حکومت آسمانها و زمین براى اوست و خداوند بر هر چیز گواه است.
نکته ها
«بُروج» جمع «بُرج» به معناى امر ظاهر و آشکار است، چنانکه «تبرّج» به معناى آشکار ساختن زینت است. اگر به عمارتهاى بلند و مرتفع، برج گفته مىشود، از آن جهت است که در میان دیگر ساختمانها، آشکارتر است. مراد از «بروج» در این آیات، ستارگان آسمان است که همچون برجى بلند، از دور آشکار و درخشان هستند. چنانکه در آیهاى دیگر مىفرماید: «و لقد جعلنا فى السماء بروجاً و زیّناها للناظرین»(28) براى آیه «شاهد و مشهود» حدود سى مصداق گفته شده است، از جمله اینکه شاهد، خداوند و مشهود، ما سوى اللّه است، یعنى سوگند به خالق و به کلّ هستى. امام حسنعلیه السلام مىفرماید:(29) مراد از شاهد، پیامبر است به دلیل آیه «انّا ارسلناک شاهداً...»(30) و مراد از مشهود، قیامت است، به دلیل آیه «ذلک یوم مجموع له الناس ذلک یوم مشهود»(31) «وقود» به معناى آتش گیرانه و مایه سوخت است. «اُخدود» به معناى گودال عمیق است و مراد از «اصحاب الاخدود» کسانى هستند که در زمین گودالى وسیع ایجاد کردند و آتشى بزرگ در آن افروختند و سپس مؤمنان را در آتش انداخته و آنان را زنده زنده سوزاندند. چنانکه در مورد حضرت ابراهیم نیز چنین عمل کردند. امّا اینکه این ستمگران و آن مؤمنان چه کسانى بودند، روایات گوناگونى وارد شده، ولى در قرآن ذکرى از آنها به میان نیامده است.28) حجر، 16. 29) تفسیر نور الثقلین. 30) احزاب، 45. 31) هود، 103.
پیام ها
1- همه هستى در نزد خداوند ارزش دارد و قابل سوگند است، از جمله: آسمان و ستارگانش. «و السماء ذات البروج» 2- از قیامت غافل نباشید که میعادگاه همه است. «الیوم الموعود» 3- شما وکارهایتان، همه زیر نظر است، آن هم زیر نظر خدا. «و شاهد و مشهود» 4- اعلام برائت و اظهار تنفّر از ستمگر لازم است. «قتل اصحاب الاخدود» 5 - در نقل تاریخ، عبرتها مهم است نه جزئیات. (از مکان اخدود، زمان حادثه، نام و تعداد ستمگران و تعداد شهدا و... سخنى به میان نیامده است، چون اثرى در گرفتن عبرت ندارد.) «قتل اصحاب الاخدود» 6- تفکّر ظلم ستیزى و ظالمکوبى ارزش است، گرچه ظالم وجود نداشته باشد. (اصحاب اخدود امروز حضور ندارند، چنانکه ابولهب امروز نیست، روحیه تنفّر از آنان باید همچنان زنده باشد. «تبّت یدا ابى لهب و تبّ») «قتل اصحاب الاخدود» 7- سوزاندن، سختترین نوع عذاب است و در میان انواع کشتنها، خداوند نام در آتش انداختن مؤمنان را نام برده است. «النار ذات الوقود» 8 - نقل ظلمها و مظلومیّتها و ذکر مصیبت و روضه خوانى، سابقه قرآنى دارد. «اصحاب الاخدود النار ذات الوقود اذ هم علیها قعود...» 9- ارتکاب گناه یک مسئله است، ولى سنگدلى و نظارهگرى و رضایت بر آن، مسئله دیگر. «و هم على ما یفعلون بالمؤمنین شهود» 10- ستمگرانى که شاهد بر شکنجه مؤمنانند، بدانند که خدا شاهد بر آنان و کار آنهاست. «شاهد و مشهود - هم على ما یفعلون بالمؤمنین شهود» 11- پایدارى بر ایمان، تاوان دارد. «و ما نقموا منهم الاّ ان یؤمنوا» (جمله «یؤمنوا» به جاى «آمنوا» رمز آن است که کفّار از پایدارى مؤمنان ناراحت بودند و اگر دست بر مىداشتند شکنجهاى در کار نبود.) 12- منطق کافر، تهدید و انتقام است. «و ما نقموا منهم» 13- در نزد کفّار، ایمان بزرگترین جرم است و جز با دست برداشتن از ایمان به چیز دیگرى راضى نمىشوند. «و ما نقموا منهم الاّ أن یؤمنوا...» 14- کافران بدانند که حامى مؤمنین خداى عزیز است که قدرت انتقام دارد. «یؤمنوا باللّه العزیز» 15- جاذبه اتّصال به خداى قادر، اشکالات وارده بر شهادت و از جان گذشتگى در راه خدا را حل مىکند. «یؤمنوا باللّه العزیز الحمید» 16- حکومت واقعى از آنِ خداوند است. «له ملک السموات و الارض» 17- حکومت الهى همراه با علم و حضور اوست. «واللّه على کُلّ شىءٍ شهید»
توضیحات
سیماى سوره بروج این سوره بیست و دو آیه دارد و در مکّه نازل شده است. نام سوره برگرفته از آیه اول است و مراد از آن، ستارگان درخشان است که همچون برج بلند در آسمان مىدرخشند. این سوره با بیان جنایات گروهى شکنجهگر آغاز مىشود که گودالى عمیق حفر مىکردند و آتشى عظیم در آن مىافروختند و مؤمنان را به سوزاندن در آتش تهدید مىکردند و هرکه دست از ایمان برنمىداشت، در آتش مىافکندند. خداوند نیز آنان را به آتش سخت دوزخ وعده مىدهد که با آتش دنیا قابل مقایسه نیست و بدین وسیله مؤمنان را دلدارى مىدهد و آنان را به مقاومت در برابر ستمگران دعوت مىنماید. ادامه سوره، اشارهاى گذرا به ماجراى فرعون و قوم ثمود دارد که چگونه با همه قدرتى که داشتند، در برابر اراده الهى شکست خوردند و به هلاکت رسیدند. آیات پایانى سوره، بیانگر عظمت قرآن و جایگاه والاى وحى الهى است.
نام پروردگار بلندمرتبهات را به پاکى یاد کن. همان که آفرید و سامان بخشید. و آنکه (هر چیز را) اندازهاى نهاد و هدایت کرد. آنکه (گیاه) چراگاه را رویانید. و سرانجام آن را خشک و تیره کرد.
نکته ها
تسبیحِ نام خدا، یعنى نه فقط براى ذات خداوند، شریک قائل نشویم، بلکه حتّى براى نام او نیز شریک نیاوریم و نام دیگران را هم ردیف نام خداوند قرار ندهیم. چنانکه برخى گروههاى التقاطى مىگفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران» در قرآن و حدیث نشانههاى زیادى است که اسلام به محترم شمردن نامهاى مقدّس عنایت دارد. چنانکه در این سوره مىفرماید: علاوه بر تسبیح ذات، اسم پروردگار را هم باید منزه بدانى. در جاى دیگر مىفرماید: نام پیامبر را مثل نامهاى خودتان ساده نبرید: «لاتجعلوا دعاء الرسول کدعاء بعضکم بعضا»(2) در جاى دیگر مىفرماید: چرا فرشتگان را به نام زن مىخوانند: «لیسمّون الملائکة تسمیة الانثى»(3) و پیامبر اسلام نامهاى نامناسب یاران را تغییر مىدادند. مسئله آفرینش و هدایت، در آیه پنجاه سوره طه نیز آمده است، آنجا که فرعون از حضرت موسىعلیه السلام پرسید: پروردگار شما کیست؟ گفت: «ربّنا الّذى اعطى کلّ شىء خلقه ثم هَدى» ناگفته پیداست که مراد از این هدایت، هدایت تکوینى است که خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونهاى هدایت کرد که شیر تولید کند و نوزاد را هدایت کرد که به سراغ سینه مادر رفته و شیر بمکد. هدایت تکوینى موجودات با مرور زمان بهتر فهمیده مىشود. همین امر است که هزاران دانشمند را به تحقیق وا داشته که چگونه پرندگان یا ماهىها حتّى اگر صدها کیلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مىگردند. هدایت الهى در هر موجودى چیزى قرار داده که او را به راه تکامل خود پیش مىبرد. ذرات خاک میوه مىشود، میوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاک مىشود. «سَوّى» به معناى نظام بخشیدن است. از نظام کهکشانها گرفته تا نظام حاکم بر یک حشره ذرّهبینى. «غُثاء» یعنى گیاه خشک و خاشاک و «أحوى» به معناى سبزى است که رو به سیاهى باشد. حتّى یک برگ کوچک و خاشاک ناچیز هم به حال خود رها شده نیست. سبزه زارى که در دید ما خشک و تیره مىشود، در نظام هدایت الهى است، زیرا همان برگهاى خشکیده به ماده دیگرى تبدیل مىشود که براى قوت و قوّت زمین و درخت لازم است یا در شرایط انبوه تبدیل به زغال سنگ شده و یا آثار مفید دیگرى در خاک دارد.2) نور، 63. 3) نجم، 27.
پیام ها
1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهیز کنید. «سبّح اسم ربّک» 2- اوصاف ناشایست را در کنار نام خدا قرار ندهید. «سبّح اسم ربّک» 3- نامهاى اختصاصى خداوند را بر دیگران ننهید. «سبح اسم ربّک» 4- تسبیح او سبب رشد و پرورش شما است. «سبح اسم ربّک» 5 - مسئولیّت شرک زدایى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده همه مؤمنان است. «سبّح» 6- توحید کامل در پرتو تنزیه ذات و تسبیح نام اوست. «سبّح اسم ربّک» 7- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه کمالات برتر است. «ربّک الاعلى» 8 - خداوند، فقط خالق نیست، بلکه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نیز مىباشد. «خلق فَسَوّى» 9- ظرفیّت و هدایت موجودات، دلیل بر هدفمندى آفرینش است. «قدّر فَهدى» 10- فرمانهاى الهى همراه با حکمت و دلیل است. نام خدا را تسبیح کن، زیرا او اعلى است، آفرید و سامان داد و هدایت کرد «سبّح... الاعلى، خلق فسوّى و الّذى قدّر فهدى» 11- هدایت تکوینى آفریدهها در چهرههاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشک ولى هر دو در مدار هدایت است. «اخرج المرعى فجعله غثاء احوى»
توضیحات
سیماى سوره اعلى این سوره نوزده آیه دارد و در مکّه نازل شده است. سورههایى را که با فرمان تسبیح خداوند آغاز مىشود، مسبّحات گویند و سوره اعلى، آخرین سوره از سور مسبّحات است. نام سوره، برگرفته از آیه اول است که خداوند را با وصفِ «اعلى» توصیف مىکند. مطالب سوره به دو بخش تقسیم مىشود که بخش اول، خطاب به پیامبر گرامى اسلام و بخش دوم درباره مؤمنان و کافران و عوامل سعادت و شقاوت این دو گروه است. در روایات سفارش شده است که در نماز عید (فطر و قربان)، در رکعت اول سوره اعلى خوانده شود.(1)1) تفسیر نور الثقلین.
آیا خبر آن حادثه فراگیر به تو رسیده است؟ در آن روز، چهرههایى خوار و زبونند. (با آنکه) تلاش کرده و رنج بردهاند. (امّا) به آتشى سوزان درآیند. و از چشمهاى جوشان نوشانده شوند. و خوراکى جز خار خشک و تلخ ندارند. که نه فربه کند و نه گرسنگى را از میان برد.
نکته ها
«غاشیة» به معناى پوشاننده است، و منظور از آن، حادثه قیامت است که همه را تحت پوشش قرار مىدهد. «عاملة» به معناى کوشنده و «ناصبة» به معناى کار پرمشقت است که انسان را خسته مىکند. «حامیة» به معناى بسیار داغ و «ءانیة» نهایت درجه سوزندگى است. ممکن است مراد از «وجوه»، صاحبان وجوه و چهرههاى برجسته باشد، یعنى چهرههاى شاخص هر یک از دو گروه نیک و بد. «ضریع» به فرموده پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله چیزى است در دوزخ شبیه به خار که از مردار بد بوتر و از آتش داغتر و بسیار تلخ است.(26) شاید گذاردن نام «ضریع» بر این خار به خاطر آن باشد که خوردن آن انسان را به فریاد و تضرّع وادار مىکند. کارهاى پر زحمت فراوانى در دنیا انجام مىشود ولى به خاطر آنکه اخلاص در آن نیست یا طبق دستور الهى انجام نشده است و یا با عجب و غرور و منت و گناه و شرک همراه بوده، حبط مىشود و هدر مىرود و در قیامت مورد بهره قرار نمىگیرد. در جهان بینى الهى، عنصر کار باید با عنصر هدف و جهت و عنصر رهبرى همسو و مقدّس باشند. 26) تفسیر مجمع البیان.
پیام ها
1- حادثه قیامت چنان فراگیر است، که همه باید به فکر آن باشند. «هل اتاک حدیث الغاشیة» 2- هر تلاش و زحمتى، در قیامت مفید نخواهد بود. «عاملة ناصبة» 3- تنها گروه مخلص از تلاشهاى خود بهره خواهند گرفت. «لسعیها راضیة» 4- معاد جسمانى است، زیرا مسئله چاقى و لاغرى تنها در مورد اجسام قابل قبول است. «لایُسمن»
توضیحات
سیماى سوره غاشیه این سوره بیست و شش آیه دارد و در مکّه نازل شده است. «غاشیه» یکى از نامهاى قیامت است که در آیه اول این سوره و نام سوره نیز قرار گرفته است. همانند دیگر سورههاى مکى، این سوره نیز به حالات بهشتیان و دوزخیان در قیامت پرداخته و در مقام انذار مشرکان و بشارت به مؤمنان است. آنگاه نشانههاى قدرت الهى در آفرینش زمین و آسمان و برخى موجودات، بیان شده است، که هم استدلالى بر یگانگى مبدء هستى است و هم دلیلى بر قدرت خداوند بر آفرینش دوباره انسانها در قیامت. و در پایان، پیامبرش را فرمان مىدهد تا همواره مردم را تذکّر دهد و ارشاد کند و البتّه بداند که قرار نیست همه به او ایمان آورند و خداوند اراده کرده است که انسانها با اختیارشان راه خود را انتخاب نمایند.